معنی نوعی بیماری دهانی

فارسی به عربی

دهانی

شفهی

لغت نامه دهخدا

تنگ دهانی

تنگ دهانی. [ت َ دَ] (حامص مرکب) حالت تنگ دهان:
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی.
حافظ.
رجوع به تنگ دهان و تنگ دهن و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.


صدف دهانی

صدف دهانی. [ص َ دَ دَ] (حامص مرکب) دارای دهان همچون صدف بودن. دهان چون صدف داشتن. و در بیت زیر مقصود سخنان نغز و پرمعنی گفتن است:
چه سود ریزش باران وعظ بر سر خلق
که مرد را به ارادت صدف دهانی نیست.
سعدی.

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

بد دهانی

عمل بد دهن فحش ناسزا.


گشاده دهانی

حالت و کیفیت گشاده دهان.


صدف دهانی

حالت و کیفیت صدف دهان.


فراخ دهانی

‎ دارای دهنی گشاد بودن، پر گویی و بیهوده گویی.


گند دهانی

بدبویی دهان.


گنده دهانی

بدبویی دهان گنده دمی.

معادل ابجد

نوعی بیماری دهانی

469

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری